روزهای طلایی زندگی

یک مادر که تصمیم داره روزهای بهتری برای بچه ها بسازه. آدرس اینستاگرام @ghatareelm

روزهای طلایی زندگی

یک مادر که تصمیم داره روزهای بهتری برای بچه ها بسازه. آدرس اینستاگرام @ghatareelm

موزه خانه مقدم

دیروز صبح رفتیم موزه خانه مقدم. حس خیلی خوبی بهم داد مخصوصا رنگ آبی فیروزه ای ستونها، کاشی های زیبا و شیشه های رنگی و از همه مهمتر وسایل باستان شناسی دکتر مقدم. انگار روح و احساس آقا و خانوم خونه هنوز اونجا بود. زن و شوهری که در کنار هم و با عشق سالها کار کرده بودن. 

مدرسه ها هم که از دوشنبه باز میشه و دختر من امسال کلاس هفتمه. شاید مسخره باشه ولی من الان از رفتن به دبیرستان و مدرسه جدیدش همونقدر نگرانم که میخواست بره مهد کودک و بعد هم دبستان. پسرم هم که امسال پیش دبستانه و همون مهد خودش میره.

کار خودم هم شروع میشه کاری که خیلی مورد علاقه ام نیست اما باید خودم انجام بدم اون هم بازاریابی مغازه به مغازه است. من کارهای تحقیقاتی و فکری و ساختن ایده های جدید رو دوست دارم ولی بالاخره باید محصولاتم رو معرفی کنم و بفروشم پس اجازه نمیدم انرژیها و افکار منفی روم اثر بدی بذاره. قبول میکنم که هستن ولی باید یه گوشه بشینن و نگاه کنن که من چطور از پس کارهایی که دوست ندارم انجام بدم هم برمیام. 

نظرات 3 + ارسال نظر
ترانه یکشنبه 7 مهر 1398 ساعت 23:35 http://taraaaneh.blogsky.com

ما هم با بچه هامون همون مراحل رو طی میکنیم. ولی خوبی بزرگ شدنشون اینه که وابستگیشون به ما کمتر و کمتر میشه

ولی من یه ذره میترسم البته خوب طبیعیش اینه که مستقل شن

الی یکشنبه 31 شهریور 1398 ساعت 14:30 http://mamanemicrooei.blogfa.com/

سلام فرناز جانم...نمیدونم چرا فکر میکردم یه دختر مجرد هستیالان خوندم که ماشالله دخترت کلاس هفتمه گفتم عه
خدا برات حفظشون کنه عزیزم،موفق باشی

چه خوب پس به خودم امیدوار باشم که کم سن و سالم . مرسی عزیزم

لاندا یکشنبه 31 شهریور 1398 ساعت 09:56

ای جان. به سلامتی باشه. ماشالله فکر نمی کردم دخترک کلاس هفتمی شده باشه. مبارک باشه.
در مورد کار خودت هم آفرین که ادامه میدی. بخشای سخت کار یا دوست نداشتنیاشون همیشه رو مخن، ولی برای پیشرفت لازم

خودمم باورم نمیشه فکر میکنم هنوز دوکیلوئه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد