خب نمایشگاه هم بالاخره با همه سختیهاش تموم شد. این سری بازخورد نمایشگاه قبل رو تو محصولات قدیمم اعمال کرده بودم و محصولات جدید هم داشتم که خیلی خوب جلب توجه میکردن. در کل راضی بودم. خوبی نمایشگاه اینه که آدمهای جدید میبینی و راههای جدید جلوی پات باز میشه. این بار هم یه ایده خیلی خوبی بهم پیشنهاد شد که به زودی اجرا میکنمش. با خودم قرار گذاشته بودم از شنبه فقط استراحت کنم ولی پنجشنبه بهم خبر دادن که روز یکشنبه هم باید یک نمایشگاه تو پژوهشسرا برگزار کنم. خلاصه بازم بدو بدو بود ولی اونم خوب بود. جالب بود که چندتا خانوم دیگه هم اونجا بودن که ایده هاشون رو اجرا کرده بودن و من واقعا لذت بردم. یکیشون نوه داشت ولی خیلی مثبت و سخت کوش بود. میگفت بعد چهل سالگی آدم حس میکنه که خودش رو بیشتر دوست داره و باید از بقیه عمرش حداکثر استفاده رو ببره.
دیروز هم تولدم بود! صبح در آرامش عصار گوش کردم و به خاطرات تولدهای بچگیم فکر کردم که چطوری از چند روز قبل سعی میکردم یواشکی کادوهامو پیدا کنم و چقدر چقدر جای بابای مهربونم تو این روزای خاص بیشتر خالیه....
تولدت مبارکاون پیشته حتما......
ممنونم عزیزم آره کاملا حسش میکنم
کاش آدما میتونستن وقتی هستن و کنارمونن اونجور که نیستن و رفتن ، قدرشونو بدونن
به هرحال زمان در گذره و از دنیا رفتن هم قسمتی از زندگی. تنها چیزی که به من آرامش میده همینه که بابام تا روزی که بود قدرش رو میدونستم
خسته نباشی و خدا قوت
تولدت مبارک
ممنونم عزیزم خوش اومدی
تولدت مبارک فرناز جان شاد و سلامت باشی سالهای سال
ممنونم عزیزم
تولدت مبارک امیدوارم همیشه تو زندگیت شادی باشه
ممنونم عزیزم
ای جانم. تولدت مبارک خانوم موفق
روح پدرت هم شاد باشه. خدا رحمتشون کنه
ممنونم عزیزم خدا پدربزرگ تورو هم رحمت کنه