دیروز پانزدهمین سالگرد ازدواجمون بود. عموی بزرگم همیشه میگفت آدم باید 15 سال با کسی زیر یک سقف زندگی کنه تا بفهمه که میتونه کنارش باشه یا نه. به نظرم حرف درستیه. ما هم تو این 15 سال خیلی تغییر کردیم و الان دیگه خیلی شبیه هم هستیم.
دیروز رفتیم سمت ورسک. چقدر زیبا و باشکوهه. یه مسیر پیاده روی قشنگ هم زیرش داره که هی باید از یه رودخونه باریک اینور و اونور بری. هوا هم که عالی. نهار هم ساندویچ برده بودیم، یه جا نشستیم و خوردیم.
نمیدونم ثبت نام واکسن چطوریه برای مامانم باید ثبت نام کنم. دیروز یکی از دوستای دانشگاهم یه متنی راجع به اینکه چرا باید اول 80سال به بالا واکسن بزنن رو گذاشته بود، نمیتونم بفهمم چطور آدم دلش میاد پدر و مادرش یا پدربزرگ و مادربزرگش دیگه سنشون بالاست و نباید زندگی کنن!!!
امیدوارم پروسه واکسن زدن زودتر انجام شه و زندگی عادی بشه مخصوصا اینکه مدرسه ها باز شن
سالگرد ازدواجتون مبارک
چه خوب که توی طبیعت جشن گرفتین .من که عاشق پیک نیک و غذا خوردن توی طبیعت هستم. راستی ورسک کجاست؟
فکر کنم ثبت نام برای واکسن از طریق مناطق بهداشتی هر منطقه انجام میشه.
امیداورم بزودی نوبت بقیه گروههای سنی هم برسه و ایران هم یکمی سرعت بده به پروسه واکسیناسسونش.
ممنونم ترانه جون. ورسک بعد از فیروزکوهه تو استان مازندرانه و یه پل عبور قطار خیلی معروف داره که زمان رضا شاه ساخته شده.
امیدوارم پروسه واکسن انجام شده زودتر
به به سالگرد ازدواجتون مبارک باشه . ایشالا همیشه تو زندگیتون ارامش باشه
جدا چطور دلش اومد همچین حرفی بزنه به نظرم یه کار درست اگر تو این کشور انجام شده باشه همین بوده
ایشالا بعد نوبت بچه ها بشه واقعا تا بتونن برن تو پارکا و هرجایی که دلشون میخواد یه دل سیرررررر بازی کنن
دلم خیلییی برای بچه ها میسوزه
ممنونم عزیزم شماهم همینطور آره بچه ها خیلی اذیت شدن