روزهای طلایی زندگی

یک مادر که تصمیم داره روزهای بهتری برای بچه ها بسازه. آدرس اینستاگرام @ghatareelm

روزهای طلایی زندگی

یک مادر که تصمیم داره روزهای بهتری برای بچه ها بسازه. آدرس اینستاگرام @ghatareelm

پارک

امروز ساعت یک بعد از ظهر پسرم رو بردم پارک. هیچ بچه ای تو پارک نبود! البته تعجبی هم نداشت چون تو اولین سر خوردن از سرسره میچسبیدن بهش از گرما. اما تو همون هوای گرم چندتا پیرمرد تو پارک بودن. نمیدونم روزای پیری من چطوری خواهد بود... روزایی که بیشتر کسایی که دوست داریم دیگه پیشمون نیستن روزایی که ما شدیم تکیه گاه کوچیکترها شاید اصلا کسی نباشه که باهاش درد دل کنیم‌. اصلا چقدر عشق تو دلمون هست چندتا ایده داریم که برای اجراشون تو ذهنمون برنامه ریزی میکنیم... امیدوارم اون روزا هم انقدر کار داشته باشم که وقت نکنم برم پارک و به روزای گذشته فکر کنم....

نظرات 5 + ارسال نظر
فرزانه شنبه 30 شهریور 1398 ساعت 09:03 http://khaterateroozane4579.blogfa.com/

خدا کوچولوت را حفظ کنه
انشالله که همیشه سلامتی باشه . دوران پیری هم دورانیه واسه خودش دیگه

ممنون فرزانه جون امیدوارم دختر تو هم به سلامتی دنیا بیاد

Marzi جمعه 29 شهریور 1398 ساعت 23:21 http://rozegaremarzi.blogsky.com

من که جام تو خانه سالمندانه
فقط کاش پیرزن غر غرو نشم مردم کلافه میشن

جای هممون همونجاست نه بابا ما ازون ساکتها میشیم

ترانه سه‌شنبه 26 شهریور 1398 ساعت 17:09 http://taraaaneh.blogsky.com

اینکه روزهای پیری چه شکلی خواهد بود بستگی داره که الان چطور زندگی میکنیم. چقدر روی سلامت چسم و ذهنمون سرمایه گذاری میکنیم. چقدر روی گسترش روابطمون کار میکنیم. پیری هم ادامه همین مسیریه که الان میریم. اینکه به کجا میرسیم بستگی به جهتی داره که انتخاب کردیم.. ولی اینکه آدمهایی که دوستش داریم میرم متاسفانه حقیقت تلخ و اجتناب ناپذیر و بیرحمیه که کاریش نمیشه کرد.

راست میگی دقیقا همینطوره بخصوص قسمت سلامت جسم و روان

لاندا چهارشنبه 13 شهریور 1398 ساعت 15:01

چه سخته فکر به روزای پیری...
ولی واقعا کاش انقدر توانایی و کار داشته باشیم که بیکار ننشینیم فکر کنیم

آره دقیقا اون تواناییه خیلی مهمه

مرضیه چهارشنبه 13 شهریور 1398 ساعت 13:28 http://fear-hope.blogsky.com

خیلی خوشالم که تو هم از این به بعد مینویسی فرنازجون
منم خیلی به روزهای پیری فکر میکنم، بیشترین ترسم اینه که نکنه انقدر دلمرده و افسرده و تنها باشم که به مردن راضیتر از زندگی باشم... همش میگم تو پیری چه هدف و جذابیتی برای من وجود داره که دلم رو بهش خوش کنم؟

قربونت برم مرضیه جون . فکر کنم خیلی باید مواظب باشیم امیدوارم روزای پیری خوبی در انتطارمون باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد