یه آشنایی داشتیم سالها پیش، دخترش بعد از ده سال بچه دار شد و وقتی بچه هنوز یکساله نشده بود از همسرش جدا شد. از نظر مالی خیلی زندگیش سخت شده بود و مجبور بود با یه بچه کوچیک کار کنه و خیلی تخصصی هم نداشت. خلاصه هفت هشت سالی به سختی زندگی کرد و پولاشو جمع و جور کرد و در سن چهل و دو سه سالگی رفت کانادا. دیروز کاملا اتفاقی اسمش رو دیدم و تو اینترنت سرچ کردم دیدم همون رشته ای که دوست داشت درس خونده و یه برندی هم به اسم خودش ثبت کرده و کلی کارش گرفته. واقعا آدم اگر بخواد همه موانع رو از جلوی راهش برمیداره و خدا هم اگر بخواد همه آرزوهای آدم رو برآورده میکنه حتی اگه شرایط پیچیده و غیر قابل حل به نظر بیاد.
آفرین. واقعا عجب اراده و پشتکاری داشته
آره واقعا پشتکار میخواد خیلی سخته تو اون سن
آفرین به همتش. زیاد آسون نیست توی کشور جدید و در چهل و چند سالگی.
آره واقعا خیلی سخته منم برای همین خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و براش خوشحال شدم