امشب وقتم آزادتر بود و تصمیم گرفتم وبلاگ بخونم. وبلاگهایی که تا حالا نخونده بودم چقدر همه جا پر از غم شده. سایه مشکلات اقتصادی قشنگ تو زندگی همه مردم دیده میشه و حیف که بچه ها هم ناخودآگاه درگیرش میشن.
منم دیگه کم کم یاد گرفتم چطوری کلاس اول دبستان رو درس بدم. هم من و هم پسرم روتین کار اومده دستمون. مشکلاتی که من درباره معلمشون فکر کرده بودم تو گروه کلاس خود معلمشون مطرح کرد البته من به کسی چیزی نگفته بودم. توضیحاتی داد که من مجاب شدم. و یه مقدار از خودم ناراحت شدم که چرا زود قضاوت کردم. دیگه اینکه پسرم هم شاگرد نمونه شد تو کلاسشون. معلمش پیغام داد که عکسشو بفرستم تا به عنوان نمونه معرفیش کنه و دیگه نگم که چقدر چقدر خوشحال شد. اصلا باورش نمیشد چون دخترم حسابی درسخونه و همیشه شاگرد ممتاز میشه و همش میگفت منم میخوام مثل خواهرم زرنگ باشم. از اون روز به بعد هم همش داره کلمات جدیدی رو که میتونه بنویسه رو وایت بوردش تمرین میکنه.این هم از معجزات تشویقه.
دیگه اینکه همش فکر میکنم باید یاد بگیرم و یاد بگیرم و یاد بگیرم. گاهی فکر میکنم تا روزی که مغزم کار کنه میخونم و یاد میگیرم ...
سلام فرناز جان
امیدوارم خوب و خوش باشی
بعد مدتها خواستم به وبلاگ دوستان سر بزنم دیدم چندماهه ننوشتی، درسته تو اینستا دنبالت میکنم اما دلم خواست مطالبت رو اینجا هم بخونم، کاش بازم بنویسی، هرچند دنیای وبلاگ نویسی خیلی بی رونق شده این روزها. اینستاگرام جای همه چیو گرفته متاسفانه
سلام مرضیه جون فکر کنم حست بهم منتقل شد چون همین امروز نوشتم ♥️
واقعا تشویق بچه ها معجزه میکنه و هیچ وقت هیچ وقت نباید مقایسه یا سرزنش بشن
حتی ما ادم بزرگا از مقایسه بدمون میاد چه برسه اونا
دقیقا
خدا رو شکر که مشکلات برطرف شده و پسرک هم نمونه شده
ممنونم لاندا جون
تبریک میگم موفقیت پسرت رو . معلومه که معلم خوبی بودی براش. خیلی از پدر و مادر ها این دوران از روی ناچاری معلم شدن
یاد گرفتن هم خوبه و همیشه چیزهای جدید برای یاد گرفتن هست.
ممنونم ترانه جون ♥️♥️
سلام، خوب هستین؟
به وبلاگ شما اومدم و نگاهی به مطالب اون انداختم.
شما هم اگه دوست داشتین به وب من بیاین، خوشحال میشم.