این روزها دارم سعی میکنم قوی باشم. نمیدونم اسمش رو میشه گذاشت قوی بودن یا نه، ولی وقتی مشکلاتی که اصلا فکرش رو نمیکردم پیش میان بسته به نوع اون مشکل به خودم زمان میدم تا ناراحت باشم و گریه کنم و غصه بخورم و به زمین و زمان بد و بیراه بگم و بعد به خودم میگه خب دیگه زمان برای ناراحتی تموم شد و باید به فکر راه حل باشم! اول از همه سعی میکنم اگه خودم کوتاهی کردم یا تصمیم اشتباهی گرفتم خودم رو ببخشم (این بخشیدن خود خیلی مهمه چون بعدش دیگه آدم عذاب وجدان نداره و احساس بهتری پیدا میکنه) و بعد به راه حلهای ممکن و حتی تغییر مسیر کلی فکر میکنم. مثل حل کردن یک مسئله ریاضی که وقتی به جواب نمیرسیدیم کلا پاکش میکردیم و از روش دیگه ای حلش میکردیم.
در همین راستا و سعی در قوی بودن راههای جدیدی برای خودم باز کردم و محصولات جدیدتری دارم تهیه میکنم که خودم براشون کلی ذوق دارم و فکر کنم برای خیلی از والدین که نگران آینده بچه هاشون هستن راهگشا باشه.
شروع کردن کار خودم از حدود چهار سال پیش و جلو رفتن ها و شکست خوردنها و ایستادنها و به عقب نگاه کردنها و دوباره جلو رفتنها (از -ها- استفاده کردم چون بارها و بارها اتفاق افتادن حتی بارها تا مرز تموم کردن همه چیز هم رفتم) یه فایده ای برای من داشته اونم اینکه این وسط به آرامش خودم و لذت بردن خودم از کارم بیشتر بها بدم و با دقت به صدای قلبم گوش بدم چون خیلی وقتها با منطقم تصمیم گرفتم درحالیکه قلبم چیز دیگه ای میگفت و در نهایت راهی که قلبم گواهی میداد درست بود. خلاصه که تصمیم دارم ازین به بعد مثل کارتونهای والت دیزنی که شخصیتهاش آواز میخوندن و میرقصیدن و عشق می ورزیدن و میبخشیدن و جلو میرفتن و به آرزوهاشون میرسیدن زندگی کنم!
حالا اینا رو گفتم که بگم تو اعماق وجودم رو گشتم و یه آرزوهایی پیدا کردم که اون زیر میرا افتاده بودن، کشیدمشون بیرون، براشون کلی برنامه ریزی کردم و دارم به واقعیت تبدیلشون میکنم. یه ذره که جلو برن اینجا هم میگمشون.
منم میگم دقیقا اسمش قوی بودنه
برات ارزوی موفقیت میکنم فرناز عزیزم
ممنونم عزیزم امیدوارم تو هم همیشه موفق باشی
عالیه! بهش میگن قوی بودم و پشتکار داشتن
مرسی ترانه جون